اهمیت اعتماد به نفس

گاهی لازمۀ موفقیت در کاری این است که آن را با خلق و خوی خاصی انجام دهید، خلق و خویی که انجام آن کار را موفقیتآمیزتر کند و به شما اعتماد لازم به آن کار و توانایی خودتان را بدهد. خیلی خب، پس آمادۀ شروع [بحث] شوید.
اعتمادبهنفس، عبارت است از توانایی فرد برای قضاوت در مورد جایگاه اجتماعی و شخصی خود با در نظر گرفتن محیط زندگیاش و توانایی کسب رضایتمندی از این قضاوت.
اعتمادبهنفس از عواملی همچون شیوۀ تربیت، محیط کار و میزانی که فرد خود را وقف هدفش میکند، تأثیر میپذیرد. اعتمادبهنفس بالا عامل مهمی در بهبود روابط تجاری و متعادل کردن زندگی شخصی است.
جملۀ معروفی در این زمینه وجود دارد:
«زمانی که زندگی حرفهای (شغلی) خود را آغاز میکنی، به تواناییهایت اطمینان داشته باش؛ چونکه تو هنوز نتوانستهای آنها را ثابت کنی.»
این جمله هیچ زمانی، از زمانهای نخستین تا ایجاد جوامع انسانی، به اندازۀ حال حاضر، معنایش درست نبوده است. ما در دورۀ فوقالعاده رقابتآمیزی زندگی میکنیم که اعتمادبهنفس، یکی از بزرگترین قطبهای قدرت و خودنگهداری برای انسانها به شمار میرود و اهمیت آن از هر زمانی بیشتر شده است. در این نوشته، ما دربارۀ اعتمادبهنفس، به شما مطالب زیادی را آموزش میدهیم و پس از آن، شما دربارۀ عزتنفس، مطالبی را خواهید آموخت. ما به نظریههای مرتبط با این مفاهیم نیز خواهیم پرداخت و در خلال آن، به شما راههای افزایش اعتمادبهنفس را آموزش خواهیم داد.
چرا داشتن اعتماد به نفس مهم است؟
اعتماد داشتن به تواناییهایتان به شما کمک میکند که در موقعیتهای سخت زندگی، شجاعت و توانایی حلمسئلۀ لازم را داشته باشید.
اعتمادبهنفس به شما کمک میکند که از برای مسائل زندگیتان ارزش و اهمیت قائل باشید و زمانی که دیگران به شما میگویند که انجام فلان کار در مدت زمان اختصاص دادهشده، تقریباً غیرممکن است، شما به خودتان متکی باشید.
شخصی که دارای اعتمادبهنفس بالایی است، توانایی لازم برای تشخیص محدودیتهایش را دارد و میداند که چگونه با استفاده از حل مسئله و نقاط قوتش، آنها را جبران کند.
حالا که متوجه شدیم چگونه اعتمادبهنفس، بستگی به ادراک شما از تواناییهایتان برای مدیریت یک فعالیت دارد، اجازه دهید تا به بحث در مورد فعایتهایی بپردازیم که به شما کمک میکند اعتمادبهنفستان را افزایش دهید.
راههای افزایش اعتمادبه نفس در خود
اعتمادبهنفس در جوی رشد میکند که برای فرد، بازخوردهای سازندهای را به همراه داشته باشد و همواره بر روی جنبههای مثبت [افراد] تمرکز شود.
در چنین محیط کاری، یک شخص دارای اعتمادبهنفس، قادر خواهد بود تا فراتر از انتظارهای محیط، مهارتها و استعدادهایش را به کار ببندد، فرصتی را برای تنظیم اهداف پیدا کند، اشتباهات گذشتهاش را فراموش کند و چیزهای جدیدی یاد بگیرد. از سوی دیگر، در محیطی که فرد دائماً با دیگران مقایسه شود و انتظارات شغلی، غیرواقعبینانه باشند، اعتمادبهنفس فرد، تخریب میشود.
[در این جو] افراد با یکدیگر به رقابتهای مخرب میپردازند و عملکرد آنها، به بازی با ارقام و اعداد تبدیل میشود. در چنین شرایطی فرد مجبور میشود که ذهنیت رقابتی مخربی را در خود پرورش دهد و برای موفقیت به روشهای غیرمنصفانهای متوسل شود، از قوانین بیارزشی تبعیت کند، در قضاوت عملکردش بسیار سختگیرانه عمل کند و تواناییهایش را دستکم بگیرد. چنین محیطی باعث به وجود آمدن محیط رقابتیِ ناسالمی میشود که در آن، بهجای آنکه افراد بهصورت یک تیم عمل کنند و یکدیگر را یاری کنند، تأکید بر تخریب عملکرد یکدیگر است. چنین شرکتهایی ممکن است برای مدتی اوج بگیرند اما درنهایت، شکست میخورند.
خصوصیات افراد با اعتماد بنفس بالا
افرادی که اعتمادبهنفس بالایی دارند در مقایسه با دیگران، نگاه متفاوتی به مشکلاتشان دارند. آنها از اهمیت ساختن روابط، آگاه هستند و این یعنی اینکه آنها دوست دارند افراد جدید را ملاقات کنند و ایدههای جدیدی بگیرند و ایدههای خود را با آنها به اشتراک بگذارند. این ویژگی است که آنها را دوستداشتنی میکند؛ آنها همیشه تمایل دارند در گفتگوهایی شرکت کنند که اهمیت و احترام یکسانی را برای تمام شرکتکنندگان قائل هستند.
افرادی که اعتمادبهنفس بالایی دارند از اینکه ایدههایشان را در مقابل دیگران بیان کنند لذت میبرند؛ چرا که آنها اینقدر از لحاظ هیجانی ایمن هستند که بتوانند انتقادهای سازنده را از دیگران بپذیرند و انتقادهای احساسی را دور بریزند. این بدان معنی نیست که آنها مغرور هستند، بلکه بدان معنی است که آنها به هرکسی این اجازه را میدهند که به بیان نظر خود بپردازد. بههرحال، اگر مطمئن باشند کاری که میخواهند انجام دهند، کار درست است، این شجاعت را دارند که علیرغم وجود دیدگاههای مخالف زیاد، بر روی تصمیمهای خود مصمم بمانند.
برای هر تصمیمی که گرفته شده، دو نتیجه احتمالی وجود دارد؛ چه تصمیم درستی گرفته باشد و چه شکست بخورد، آنچه یک انسان دارای اعتمادبهنفس را متمایز میکند این است که او هنگام موفقیت، برای منتقدانش، رئیس بازی در نمیآورد. علاوه بر این، یک فرد دارای اعتمادبهنفس، این تواضع را دارد که اشتباهاتش را بپذیرد و از شکستهایش درس عبرت بگیرد.
داشتن دیدگاهی هدفمند نسبت به موفقیت و شکست، همان چیزی است که یک فرد دارای اعتمادبهنفس را به شخصیتی دوستداشتنی و محترم، تبدیل میکند.
خصوصیات افراد با اعتماد به نفس پایین
در مقایسه با افرادی که اعتمادبهنفس بالایی دارند، این افراد نگاه انتقادی خیلی شدیدی نسبت به خودشان دارند. آنها مستعد این هستند که بهجای تصمیمگیری بر اساس تفکر منطقی، تصمیمهای احساسی بگیرند. آنها ترجیح میدهند که بهجای ملاقات افراد جدید، در حوزه امن شان بمانند.
آنها از اینکه شرکت جدیدی را تأسیس و یا افراد جدیدی را ملاقات کنند، اجتناب میکنند. فردی که اعتمادبهنفس پایینی دارد احساس میکند که هیچچیز ارزشمند و یا سازندهای را نمیتواند به هیچ فرایندی اضافه کند. این حس خودارزشمندی پایین، با اجتناب کردن از هر نوع تغییری ترکیب شده و باعث میشود که این فرد به میزان خیلی زیادی مستعد بدرفتاری دیگران شود.
افراد دارای اعتمادبهنفس پایین در اینکه افکار و عقاید خود را با دیگران به اشتراک بگذارند مردد هستند؛ چرا که فکر میکنند دیدگاههایشان به وسیلۀ عموم مردم به سخره گرفته خواهد شد. علاوه بر این، تجربیات و تعاملات گذشتۀ آنها نتوانسته حس خودارزشمندی آنها را بهبود بخشد و نگاهشان را نسبت به اهمیت و کارآمد بودنشان تغییر دهد.
اینجاست که اهمیت یک جو سازنده، مشخص میشود. هر فردی از محیط اطرافش میآموزد و اعتمادبهنفس شما به طور مستقیم، بستگی به انواع افرادی دارد که شما با آنها تعامل دارید؛ و همچنین متأثر از نوع این تعاملات میباشد. افراد دارای اعتمادبهنفس بالا با افرادی تعامل میکنند که بتوانند از آنها چیزهای جدیدی بیاموزند، اما افرادی که اعتمادبهنفس پایینی دارند، خود را محکوم به عدم تغییر میدانند و بدون توجه به کاری که انجام میدهند همواره خود را ناارزنده و بیارزش میکنند.
تأثیرات اعتمادبهنفس پایین
همه به فرد ایدهآلی نیاز دارند که بتوانند از او پیروی کنند. با این کار میتوانند استعدادها و دستاوردهایشان را در مقایسه با آن فرد، ارزیابی کنند و مرتباً پیشرفت کنند. این دقیقاً همان کاری است که افراد دارای اعتمادبهنفس انجام میدهند. آنها با دیگران تعامل دارند، دربارۀ دیگران مطالعه میکنند و برای بهدستآوردن دیدگاههای مختلف، ایدههایشان را با عموم مردم به اشتراک میگذارند و درعینحال، به طور مستمر، دانش و مهارتهایشان را بهبود میبخشند.
اما چه اتفاقی میافتد وقتی افراد دیگر چنین کاری (الگوبرداری) را انجام ندهند؟ آنها تمرکز و جدیتشان را از دست میدهند؛ چرا که دیگر هیچ لنگری (فردی) در زندگیشان ندارند که بتواند هنگام سرگردان شدن، تعادل را به آنها برگرداند. هنگامیکه تعاملات فرد با اجتماع متوقف شود، تمرکز او به درون خودش میرود و این موضوع باعث میشود که او هر چیزی را نوعی انتقاد شخصی ببیند. او حتی انتقاد سازندهای که به کارش شده است را نوعی انتقاد شخصی به خودش میبیند؛ چون نوع نگاه و ادراکش به طرز شدیدی خودمحور شده است. افرادی که اعتمادبهنفس پایینی دارند اینطور فکر میکنند که هیچگونه استعداد و مهارتی برای انجام کاری که به آنها محول شده ندارند و بنابراین، لایق سپاسگزاری و قدردانی هم نیستند. در حقیقت، اگر به دلیل تلاش خوبی که کردهاند از آنها به طور خالصانه قدردانی شود، متعجب میشوند و آن قدردانی را الکی میدانند.
اعتماد به نفس چگونه شکل می گیرد؟
افراد احتیاج دارند که تصویر نسبتاً مثبتی از خود داشته باشند زیرا به وسیلۀ آن میتوانند نقاط قوت و ضعف خود را بشناسند. افرادی که اعتمادبهنفس ضعیفی دارند اغلب در یک وضعیت ذهنی ناکارآمد گیر میکنند، وضعیتی که هر چیزی به نقطهضعف تبدیل میشود و هر مشاهدهای، [بازخوردی] شخصی به نظر میرسد. این فرایند منجر به خودتخریبی بیشتر فرد میشود.
اغلب مشاهده شده است که کودکان مخصوصاً آنهایی که پدر و مارشان شاغل هستند، تمایل دارند که تنهاییشان را با داشتن یک دوست خیالی جبران کنند. آنها با این «دوست» صحبت میکنند، نظراتش را میپرسند و در کل، با این مسئله که دوستی نامرئی اما دائمی داشته باشند، مشکلی ندارند. اکثر این کودکان هنگامیکه بزرگتر میشوند، به مدرسه میروند و دوستان حقیقی پیدا میکنند، از این مرحلۀ زندگی عبور میکنند؛ اما صدای این دوست خیالی، همیشه با آنها باقی خواهد ماند.
بسیاری از افراد هنگامیکه به دنبال انگیزه هستند به خودگوییهای مثبت؛ و هنگامیکه در حال مدیریت شکستشان هستند، به خودگوییهای منفی میپردازند. درست مثل [کلنجار رفتن با] افراد غیرمنطقی که مصمم هستند به شما ثابت کنند اشتباه میکنید، راهحل دستوپنجه نرم کردن و در نهایت، ساکت کردن «منتقد درونی» نیز این است که گفتگویی آرام، منطقی و راهحل محور با آن [منتقد درونی] داشته باشیم. سعی کنید گفتگویی آرام با آن داشته باشید؛ چون به شما کمک میکند زمینههایی که رویکردتان با انتظارات دیگرانْ متفاوت است را شناسایی کنید. این کار [همچنین] به شما کمک میکند که متوجه شوید در چه زمینههایی از زندگیتان دچار مشکل هستید و بتوانید اوضاع را مجدداً به روال سابق برگردانید.
اینکه در برخی زمینهها نقص داشته باشیم و آرزو کنیم ایکاش میتوانستیم بعضی چیزها را تغییر دهیم، هیچ عیبی ندارد؛ خیلیها آرزو میکنند که ایکاش میتوانستند چیزی را بهبود یا تغییر دهند و یا اینکه این توانایی را داشتند که چیزی را در خودشان تغییر دهند. بههرحال، این بدان معنی نیست که ما با نگاهی شدیداً انتقادی دربارۀ این چیزها خودمان را همیشه آزار میدهیم. به همین دلایل، ما باید هنگام ارزیابی شغل و عملکرد دیگران، شفقت داشته باشیم. شفقت یک ارزش برتر است؛ و این بدان معنی است که افرادی که شخصیتهای الهامبخشی دارند، اغلب در مقابل همکارانشان و عموم مردم شفقت نشان میدهند. این ارزش باعث میشود که ما نسبت به دیگران و خودمان خیلی متوقع و انتقادگر نباشیم و بتوانیم مشکلاتمان را با نگاهی عملگرا درک کنیم.
افراد شفیق هنگامیکه با دیگران تعامل میکنند، از ادبیات مؤدبانه و خاصی استفاده میکنند. آنها صرفنظر از سلسلهمراتب حرفهای، از اینکه ایدههایشان را با دیگران در میان بگذارند و پیشنهادهای دیگران را دریافت کنند، احساس خوبی دارند. آنها اشتباهات دیگران را فراموش میکنند و از آنها میآموزند؛ آگاهی بالایی نسبت به تواناییهای خود دارند و میدانند که چگونه از آنها در جهت منفعت خود استفاده کنند.
پژوهشها نشان دادهاند که اگر هنگام حرف زدن با دیگران با آنها همدلی کنیم، با راحتی بیشتری میتوانند مسائل شخصیشان که زندگی حرفهای و عملکردشان را متأثر کرده، با ما در میان بگذراند.
شفقت باعث میشود که بتوانیم خودمان را به جای دیگران بگذاریم و موقعیت را از نگاه آنها درک کنیم؛ ویژگیای که خصیصۀ بارز ارتباطگران زیرک است.
در دنیایی که به اندازۀ دنیای کنونی ما رقابتآمیز است خیلی این احتمال وجود دارد در شغلی که شما در حال بررسی یا پذیرش آن هستید، با انتقاد مواجه شوید. این انتقاد ممکن است از طریق دوستان، مافوقها و یا همکاران شما باشد که در گذشته با شما کار کردهاند و یا مدت زیادی است که شما را میشناسند. با اینکه بعضی منتقدان در مشاهداتشان منصفانه عمل میکنند و اعتماد به نقد آنها میتواند باعث بهبود شدید محصول شما شود، منتقدان اندکی هم هستند که صرفاً بر اساس دلایل احساسی مثل تنفر، حسادت، جلو افتادن و … شما را قضاوت خواهند کرد.
به یاد داشته باشید که شما نمیتوانید همه را از خودتان راضی نگه دارید. چنین چیزی ممکن نیست. همیشه جا برای بهبود و بهتر شدن وجود دارد، اما شما باید دربارۀ مجموعه شاخصهایی که در کیفیت محصولتان مؤثر است بهصورت عملگرایانه بیندیشید.
خصیصههای زیادی در شکلگیری یک شخصیت تابآور، مؤثر است. اولین خصیصه، توانایی یادگیری از شکستها و برگشتن به زندگی عادی در سریعترین زمان ممکن است. بههرحال، یک فردِ تنها، نمیتواند سریعاً از پس این اوضاع بر بیاید و به حالت عملیاتی و عادی بازگردد. شخص باید از میزان زیادی خودباوری و ایستادگی برخوردار باشد تا بتواند پس از شکست، به حالت عادی بازگردد و مسیرش را بهسوی هدفش ادامه دهد. او به شبکۀ قدرتمندی از دوستان و همکاران نیاز خواهد داشت؛ کسانی که ماهیتاً انسانهای حمایتگر و مثبتاندیشی باشند. خصیصه دیگر یک انسان تابآور توانایی طراحی یک برنامۀ واقعبینانه و مدیریت برای اجرای آن است. یک فرد تابآور، از اهداف و تقاضاهای غیرواقعی اجتناب میکند؛ تنها به این دلیل که از شکستهای گذشتهاش، درس عبرت گرفته است.
زندگی، معلم سختگیری است. اجازه میدهد ابتدا در آزمونی شکست بخوریم و بعد نکتۀ اخلاقی آن را به ما میگوید. شاید خیلیها این را غیرمنصفانه بدانند، ولی سازوکار زندگی، اینگونه است. حالا دیگر این بستگی به خود شما دارد که دائماً شب و روز از بداقبالیتان، فرصتهای ازدسترفته و سازوکار دنیا گله و شکایت کنید و یا اینکه تصمیم بگیرید که دیگر کافی است و وقت آن شده که در زندگی موفق شوید.
اطراف ما پر است از آدمهایی که حداقل با یک شکست بزرگ در زندگیشان مواجه شدهاند. درحالیکه تقریباً تمام آنها زیر بار احساس گناه آن شکست، تسلیم شدهاند، معدود افرادی هم هستند که از شکستشان بهعنوان سکوی پرتابی برای پیشرفت استفاده کردهاند.
اغلب اوقات دیده شده است که ماهیت اشتیاق، زودگذر است. ممکن است شما کاری را با شور و اشتیاق شدیدی شروع کنید، اما بعد از گذشت چند روز به یکباره امیدتان را برای ادامه، از دست بدهید.
خیلی مهم است که همواره انگیزه خود را در رسیدن به رؤیا و هدفتان حفظ کنید. تنها در این صورت است که قادر خواهید بود به افراد اطرافتان حتی پس از اینکه در مرتبۀ اول شکست خوردهاند، انگیزه ببخشید تا دوباره برای رسیدن به هدفشان کاملاً مصمم شوند و باانرژی پیش بروند.
تواضع برای بسیاری از افراد، خصیصهای دوستداشتنی است.
جملۀ قصاری هست که میگوید: عظمت، باعث هیبت شما میشود؛ صمیمیت، شما را با دیگران مرتبط میکند و تواضع باعث میشود که مردم، شما را دوست بدارند و به شما احترام بگذارند؛ چرا که دیگران، موفقیت شما را برابر با تواضع شما میدانند.
هیچکس فردی را که مغرور است و به دستاوردهایش بیش از حد میبالد، دوست ندارد. حتی افراد متواضع هم گاهی شکست میخورند. تفاوت این افراد در شیوهای است که شکست را میپذیرند. یک فرد پرخاشگر هنگام شکست خوردن، سعی میکند هرکسی که اطرافش هست را سرزنش کند؛ درحالیکه یک فرد متواضع، قبل از اینکه کسی را قضاوت کند، ابتدا به درون خودش مینگرد و حوزههایی که [به دلیل این شکست] در آنها پیشرفت کرده است را شناسایی میکند. درست با همان شیوهای که با مردم برخورد میکنید، مردم نیز شما را همانطور به خاطرشان میسپارند. افرادی که خودمحور و مغرور هستند، نمیتوانند بر اطرافیانشان تأثیرگذار و الهامبخش باشند. این افراد، جدای از غرورشان، موفق بودند، و این غرور، علت موفقیت آنها نبوده است. مردم بهخوبی این تفاوت را درک میکنند. بههرحال، مدتهاست که دورۀ این آدمهای مغرور به پایان رسیده است.
هنگامیکه از ساختن روابط سالم صحبت میکنید، منظورتان توجه به کیفیت، اولویت و انعطافپذیری در روابط است. هیچ رابطهای نمیتواند تنها با تکیه بر پرخاشگری، کنترل کردن کامل یکدیگر و دروغگویی، دوام بیاورد.
دعوت و تشویق مردم به اینکه نظراتشان را با شما به اشتراک بگذارند، باعث میشود که حس برابری و ارزشمندی کنند و به شیوۀ بهتری به تعامل با شما بپردازند. برای اینکه هنگام مواجهه با مشقت و سختی به موفقیت برسید، اشتیاق عامل خیلی مهمی است. اشتیاق خصیصهای است که میتواند الهامبخش افراد برای دنبال کردن اهدافشان باشد؛ به همین دلیل افراد مشتاق، چیزهایی که نسبت به آن اشتیاق دارند را با کار و شغلشان، مساوی نمیدانند.
استخدام کنندگان برجسته، همواره در هنگام استخدام یک داوطلب جوان، اهمیت بیشتری را برای اشتیاق، قائل هستند. علت آن است که اگر اشتیاق این فرد جویای کار، فراتر از کسب درآمد و تأمین خانوادهاش باشد، روزی رؤیای ساختن چیزی جدید و ارائۀ یک ایدۀ ابتکاری به شرکت، به سراغ او خواهد آمد.
نتیجهگیری
یک فرد دارای اعتمادبهنفس میداند که چطور باید به حقایق اشاره کند تا احساسات دیگران جریحهدار نشود. او همچنین شیوۀ گوش دادن باوقار، هنگامیکه عقایدش با دیگران متفاوت است را نیز میداند. همه اینها به تمرین احتیاج دارد.
اما مهمترین چیز این است که باور داشته باشید میتوانید بهتر [از قبل] باشید. این عقیده ریشه و بنیاد هر بهبودی در جهان است.
تمرین:
این مقاله را دوباره و با دقت مطالعه کنید و 5 دقیقه به مطالبش فکر کنید، اگر اعتمادبه نفس شما در وضعیت خوبی قرار ندارد قرار است چه اقدامی برای بهبود آن انجام دهید؟ از چه زمانی قرار است شروع کنید؟
اگر می خواهید بیشتر روی اعتمادبه نفس خودتان کار کنید:
پیشنهاد ما به شما شرکت در دوره آنلاین و غیرحضوری صدرصد رایگان ” اعتمادبه نفس پولادین” است، دوره ای که در آن به شما کمک می کنیم با یک سری اطلاعات و چند تکنیک ساده، اعتماد به نفس خودتان را تا حد زیادی افزایش دهید .
سرفصلهای دوره اعتمادبه نفس پولادین:
فایل شماره 1: معجزه یادگیری و نحوه استفاده صحیح از دوره
فایل شماره 2: ساخت کانال نورونی جدید در مغز
فایل شماره 3 : اعتماد به نفس، کپسولی که معجزه می کند
فایل شماره 4 : یک نوازنده حرفه ای در خیابان با دستمزد ناچیز
فایل شماره 5 : علت اصلی تمام بدبختی های افراد
فایل شماره 6 : نکته ای که 50% مشکلات شما را حل خواهد کرد.
فایل شماره 7 : کلید خلق نتایج دلخواه در زندگی
فایل شماره 8 : قانون زندگی، قانون باور
فایل شماره 9 : داستان زندگی من، تغییر باور، تغییر نتایج
فایل شماره 10 : 11 میلیون کیلوات انرژی درسلولهای بدن شما
فایل شماره 11: از حال بد به حال خوب فقط در 2 دقیقه
فایل شماره 12 : تکنیک قدرتمند حلقه اعتماد به نفس برای احساس قدرت و رفع استرس
فایل شماره 13: تکنیک طلایی براندن بوچارد برای افزایش انرژی، بازدهی و خلاقیت
فایل شماره 14 : جمع بندی دوره و چند نکته طلایی پایانی
در دوره غیرحضوری و رایگان اعتماد به نفس پولادین میآموزید که:
چگونه با افزایش اعتماد به نفس، میتوانید شخصیت قدرتمندتری داشته باشید، انگیزه بالاتری داشته باشید و سریع تر به اهداف خودتان دست بیابید.
به جرأت و با اطمینان صد در صد می توانم بگویم که با افزایش اعتماد به نفس تان شما به فردی قوی تر، موفق تر و خوشحال تری تبدیل می شوید.
پس درنگ نکنید و همین الان در این دوره شرکت کنید.
برای شرکت در این دوره ارزشمند روی لینک زیر کلیک کنید.
دیدگاهتان را بنویسید