خلاصه کتاب چهار میثاق

تولتک ها
هزاران سال پیش در تمام خطه ی جنوبی مکزیک تولتک ها را ” زنان و مردان خردمند ” می دانستند.
اصطلاح “تولتک” به قبایلی گفته می شد که در جنوب مکزیکو سیتی زندگی می کردند. اما آنها فقط یک قبیله نبودند بلکه دانشمندان و هنرمندانی بودند که جامعه ای را تشکیل داده بودند تا به کشف و حفظ معرفت و آیین های باستانی بپردازند.
پس از فتح قاره آمریکا توسط اروپاییان، استادان تولتک مجبور شدند خرد باستانی نیاکان خود را پنهان کنند و در خفا به آن بپردازند. خوشبختانه معرفت باطنی تولتک ها از طریق سلسه های ناوال (استادان) نسل به نسل انتقال یافت هرچند که صدها سال در پرده اسرار باقی ماند. و اکنون دون میگوئیل روئیز به عنوان یک ناوال از سلسله عقابان سلحشور، هدایت شده تا آموزش های پرقدرت تولتک ها را به ما برساند.
معرفتی که تولتک ها از آن برای حصول فوری عشق و شادی استفاده می کنند، اگرچه معرفتی مذهبی نیست اما تمامی استادان معنوی در سراسر جهان آن را ارج می نهند.
میثاق یعنی چه؟
انسان ها هرآنچه را که از کودکی فرا می گیرند در ذهن خود به عنوان یک میثاق قبولش می کنند.
میثاق عهد مشترکی بین انسان هاست. مثلاً شما وقتی این صفحه را مطالعه می کنید، صفحه میثاقی است که همه ما قابل به درک مفهومش هستیم و این یک میثاق است. اما تمام میثاق هایی را که در ذهن ما بصورت یک اعتقاد و ایمان درآمده اند در واقع چیزهایی بودند که از دیگران یاد گرفته ایم.
از کودکی بزرگترها توجه ما را جلب چیزهایی کرده اند که می خواستند برای ما مهم باشند و ما خود انتخاب نکرده ایم چه باوری داشته باشیم.
اهلی شدن انسان
دون میگوئیل از عنوان “اهلی شدن انسان ها” برای رساندن منظور خود استفاده می کند. در واقع ما با تربیت خود کوکادنمان را اهلی می کنیم و در تربیت آن ها از روشی استفاده می کنیم که دقیقا از همان روش هم برای اهلی کردن حیوانات استفاده می کنیم.
وقتی در کودکی کاری را مطابق میل بزرگترها انجام می دادیم مورد توجه قرار می گرفتیم و به ما پاداش داده می شد؛ اما هنگامیکه خلاف میل آن ها رفتار می کردیم مورد تنبیه و بی توجهی آن ها قرار می گرفتیم. کم کم یاد گرفتیم که مطابق میل دیگران رفتار کنیم تا مورد تحسین و پاداش قرار بگیریم و از انجام هر اشتباهی، بخاطر ترس از تنبیه شدن گریزان شدیم.
همین رفتارها شخصیت ما را شکل دادند. اما چگونه می توانیم مِن بَعد، خود برای زندگیمان تصمیم بگیریم و شخصیت خود را از نو بسازیم؟
به کمک میثاق هایی که در کتاب “چهار میثاق” به آن ها اشاره شده می توان این کار را انجام داد.
و اما چهار میثاق دون میگوئیل عبارتند از:
- با کلام خود گناه نکنید!
- هیچ چیز را به خود نگیرید!
- تصورات باطل نکنید!
- همیشه بیشترین تلاشتان را انجام دهید!
میثاق اول :
*** با کلام خود گناه نکنید : ***
به ارتباطات روزانه انسان ها نگاه کنید، و مجسم کنید که ما چند بار در روز با کلاممان همدیگر را جادو می کنیم ؟ گاهی یکدیگر را با حرف هایمان به اوج شادی و نشاط و تحسین می بریم و گاهی با همین کلام یکدیگر را در جادویی سیاه فرو می بریم . وقتی کلاممان را در جهتی منفی به کار می گیریم در واقع جادوی سیاهی را بر زبان خود جاری می سازیم .
غیبت کردن بدترین نوع جادوی سیاه است. چون زهر خالص است. ما از طریق میثاق ها آموخته ایم که چگونه غیبت کنیم . وقتی بچه بودیم می شنیدیم که بزرگسالان دور و بر ما غیبت می کنند و تمام مدت درباره دیگران ابراز عقیده می نمایند . آن ها حتی درباره کسانی که اصلا نمی شناختند، عقایدی ابراز می کردند. همراه با این عقاید، سم عاطفی منتقل می شد و ما می آموختیم که این طریقه ی عادی ارتباط برقرار کردن است.
غیبت کردن را دقیقا می توان به یک ویروس کامپیوتری تشبیه کرد. ما با غیبت کردن این ویروس را وارد برنامه ذهن خود می کنیم و بدون اینکه آگاه باشیم، این ویروس زندگی ما را مختل می کند.
در واقع وقتی کسی احساس خوبی نسبت به موضوعی یا کسی ندارد وقتی می بیند کس دیگری نیز همین حس را دارد احساس بهتری پیدا می کند .
یک جمله ی معروف است که می گوید : ” بدبختی ، شراکت را دوست دارد “ در واقع وقتی دنیا را از دید یک ویروس کامپیوتری می بینیم توجیه رفتار اشتباهمان کار آسانی می شود و در دل با خود می گوییم که کار خوبی انجام داده ایم چون فردی که غیبت او را کرده ایم سزاوار این رفتار بوده است. اما بسیار بهتر است تا با کلام خود گناه نکنید .
معصومیت در کلام باعث می شود حس خوبی نسبت به خودتان داشته باشید و وقتی حس خوبی نسبت به خود دارید کارهای ارزشمندی انجام می دهید و همین کارها باعث می شوند تا زندگی بهتری داشته باشید.
کلامتان را برای شریک کردن دیگران در عشق به کار بگیرید. با کلامتان معجزه کنید. قدرت آن را درک کنید و در جهت تعالی خود از آن استفاده کنید.
سعی کنید هرگز سخن ناروایی بر زبان خود جاری نسازید حتی در هنگام عصبانیت و تنش های روحی .
میثاق دوم :
*** هیچ چیز را به خود نگیرید: ***
هر اتفاقی که در اطراف شما افتاد، آن را به خود نگیرید!
بگذارید مثالی برایتان بیاورم: مثلاً من در خیابان شما را می بینم و بدون اینکه شما شناختی از من داشته باشید به شما می گویم: ” هی تو، چقدر احمق هستی !! ” در این حالت مطمئناً شما گفته ی من را به خود می گیرید و فکر می کنید که ” از کجا می داند؟ حتما آدم روشن بینی است. شاید اشتباه بکند اما حتما چیزی در من دیده که احمق خطابم می کند….” و می پذیرید که احمق هستید.
در حالیکه اصلاً نباید این گفته ها را به خود بگیرید زیرا گفته ی من به خودم برمی گردد نه به شما !!
این را همیشه به یاد داشته باشید که هیچ کدام از کارهای دیگران بخاطر شما نیست؛ بلکه بخاطر خودشان است!!! زیرا هر کسی در رؤیا و ذهن خود زندگی می کند و تمام آنچه که به دیگران نسبت می دهد در واقع به طرز فکر و دنیای درونی خودش برمی گردد. وقتی شما چیزی را به خود می گیرید در واقع فکر می کنید آن ها از دنیای درونی شما خبر دارند، در حالیکه آن ها اصلاً هیچ آگاهی از شخصیت، طرز فکر، آرزوها، هدف ها و برنامه های شما ندارند.
حتی اگر در موقعیتی قرار گرفتید که کسی رو در روی شما ایستاد و مستقیماً به شما توهین کرد، این کار هیچ ربطی به شما ندارد و همه چیز به دنیای درونی آن فرد برمی گردد.
اگر کسی به شما گفت: “هی، تو چقدر چاقی..” آن را به خود نگیرید زیرا آن فرد با احساسات، باورها و عقاید خود درگیر است و می کوشد زهرش را به سوی شما پرتاب کند، وقتی گفته اش را به خود بگیرید و بپذیرید، در واقع زهر او را در وجود خود جاری ساخته اید!
وقتی گفته ها، رفتارها و عقاید دیگران را به خود می گیرید و باورشان می کنید، در واقع خود و زندگیتان را به دست آن ها می سپارید و آن ها می توانند هر وقت که خواستند شما را با گفته های ناراحت کننده به قعر ناراحتی بکشانند و زمانیکه به شما نیاز دارند با تعاریف بیجا شما را وادار به انجام خواسته های خود کنند.
اما وقتی هیچ چیز را به خود نمی گیرد، در امان خواهید بود. دیگران نفوذی در شما نخواهند داشت و زمام زندگیتان را خود بدست خواهیدگرفت.
دون میگوئیل میگوید:
وقتی من خودم را باور داشته باشم، دیگر نیازی نیست کس دیگری از من تعریف کند. چون دیگران وقتی حالشان خوب است و اوضاع بر وفق مرادشان است از من تعریف می کنند و زمانیکه حالشان بد است من را فردی احمق و یا دیوانه می دانند و ممکن است بگویند: ” وای میگوئیل، تو چقدر نفرت انگیزی ” اما من به خود نمی گیرم.
هیچ راهی وجود ندارد که من گفته های شما را بپذیرم؛ نه بخاطر این که من شما را باور ندارم یا به شما اعتماد ندارم، بلکه به این دلیل که می دانم شما دنیا را با دیدی متفاوت از من می نگرید، با دید خودتان. شما تصویر و دید کاملی در ذهنتان می سازید، درست شبیه یک فیلم. و در آن فیلم شما کارگردان هستید، تولید کننده هستید، بازیگر اصلی هستید. هر کس دیگری نقش دوم را دارد. این فیلم شماست.
هیچ چیز را به خود نگیرید؛ چون وقتی چیزی را به خود می گیرید، خود را به رنج می اندازید، آن هم برای هیچ.
پیشنهاد می کنم مطالعه نمایید. حرف مردم، چطور به حرف مردم اهمیت ندهیم؟
انسان ها به رنج کشیدن در سطوح مختلف و به درجات متفاوت اعتیاد پیدا کرده اند، و به یکدیگر در تداوم این اعتیاد کمک می کنند.
وقتی ما آدم ها را همانطور که هستند ببینیم، بدون این که رفتار یا گفتار آن ها را به خود بگیریم، هرگز از آن ها آزار نمی بینیم.
حتی اگر دیگران به شما دروغ بگویند ایرادی ندارد، آنها به شما دروغ می گویند چون می ترسند، می ترسند که شما متوجه شوید آنها کامل نیستند! با خودتان صادق باشید قبول این حقایق و به خود نگرفتن گفته و رفتار دیگران کار آسانی نیست.
” برای هر کدام از ما که تمام عمر خود را به این شیوه زندگی کرده ایم، اصلاً کار آسانی نیست”، اما نگران نباشید. بر روی عهدی که با خودتان بسته اید وفادار بمانید و بدانید که شفا در راه است، فقط مسئله زمان مطرح است تا امور بر وفق مراد شما گردد.
وقتی شما قویاً عادت کردید که هیچ چیز را به خود نگیرید، از بسیاری از ناراحتی ها در زندگی اجتناب خواهید کرد. خشم، حسادت و حسرت شما ناپایدار خواهند شد، و حتی غم شما نیز ناپایدار می شود وقتی هیچ چیز را به خود نگیرید.
در واقع شما با تمرین به این میثاق ارزشمند، شروع به در هم شکستن میثاق های کودکانه و حقیرانه ای می کنید که نه به انتخاب خود، بلکه بخاطر جلب توجه دیگران تمام عمر پذیرفته بودید و آن گونه زندگی می کردید.
پیشنهاد می کنم این میثاق را روی کاغذ بنویسید و آن را به هر کجا که مایل هستید در خانه تان بچسبانید؛ تا همواره به خاطر بیاورید: هیچ چیز را به خود نگیرید.
اگر به این اصل وفادار بمانید، می توانید با قلبی کاملاً گشوده در جهان زندگی کنید.
می توانید بگویید “دوستت دارم” بدون آن که از مسخره شدن یا طرد شدن بترسید!
می توانید آن چه نیاز دارید طلب کنید !
می توانید “آری” و یا “نه” بگویید !
می توانید بدون احساس گناه و یا قضاوت در مورد خود تصمیم بگیرید که همواره به دنبال دل خود بروید !
میثاق سوم :
*** تصورات باطل نکنید : ***
انسان از قدرت عظیم تخیل برخوردار است . اما گاهی از این قدرت در جهت آزار دادن خود استفاده می کند. ما خیلی وقت ها در مورد رفتار دیگران در ذهن خود تصوراتی می کنیم که فقط و فقط زاییده ذهن ما هستند و ریشه ای در حقیقت ندارند . ما این کار را می کنیم تا نیاز به دانستن خود را ارضا کنیم و از این شیوه به جای نیاز به برقرار ی ارتباط استفاده کنیم .
خیلی وقت ها آشنایی را در خیابان یا فروشگاه می بینیم که جلوتر از ما راه می رود و در یک لحظه رویش را بر می گرداند و به ما لبخندی می زند و سپس به راهش ادامه می دهد . در اینصورت او چیزی نگفته اما ما هزاران تصور را در مورد رفتار آن فرد در ذهن خود می سازیم و می گوییم : ” او حتما از من خوشش آمده …” حتی ممکن است در تصورات خود با او ازدواج نیز بکنیم !
گاهی این تصورات ناراحت کننده هستند و موجب بوجود آمدن سوء ظن می شوند . باعث می شود تا سرحد مرگ نارحت شویم در حالیکه ممکن است حقیقت اصلا آنگونه که ما تصور می کنیم نباشد.
اگر دیگران چیزی به ما بگویند تصوراتی می کنیم و اگر نگوید باز سلسله تصوراتی دیگر را به ذهن راه می هیم . این تصورات اغلب سریع و ناآگاهانه ساخته می شوند . ما توافق کرده ایم که پرسش کردن کار خیلی مطمئنی نیست و با خود می گوییم اگر دیگران ما را دوست دارند پس حتما ما را می شناسند و لازم نیست تا خواسته های خود را مطرح سازیم . در حالیکه حتی عزیزان ما نیز از خواسته های حقیقی ما خبر ندارند و ممکن است نتوانند انتظارات ما را برآورده کنند .
مطمئن ترین راه این است که خواسته های خود را صادقانه با آن ها در میان بگذاریم و هرگز انتظار بیهوه ای از دیگران نداشته باشیم .
هرگاه احساس کردیم که تصورات ساختگی مان ما را آزار می دهد سعی کنیم تا با گفتگوی مستقیم با اشخاصی که در موردشان تصورات به ذهن راه داده ایم به گفتگو بنشینیم و مسائل خود را اینگونه حل کنیم .
ما از کودکی چنین رفتار کرده ایم و ممکن است برای ما طبیعی و عادی و حتی غریزی به نظر برسد اما در واقع موجب نارحتی ما هستند و اگر خواهان آرامش در زندگی هستیم باید تلاش کنیم تا این میثاق را نیز تغییر دهیم و در جهت درست از آن استفاده کنیم . تخیل باید جهانی درونی و مایه آرامش ما باشد نه وسیله ای برای بوجود آمدن سوء ظن.
میثاق چهارم
*** همیشه بیشترین تلاش خود را انجام دهید : ***
عمل به سه میثاق فوق زمانی مؤثر واقع خواهد شد که تمام تلاشتان را برای عمل به آن ها انجام دهید! توقع نداشته باشید که همیشه بتوانید از کلامتان معصومانه استفاده کنید ، اما می توانید نهایت تلاش خود را بکنید تا به این مهم دست یابید.
عادات روزمره شما بسیار قوی هستند و ریشه در ذهن شما دارند ، تغییر دادن آن ها راحت نیست اما فقط زمانی ممکن است که تمام تلاش خود را انجام دهید . همانطور که نباید توقع داشته باشید که هرگز هیچ چیزی را به خود نگیرید و هرگز تصورات باطل نکنید ، بلکه فقط باید تمام تلاشتان را بکنید تا این میثاق های جدید را جایگزین میثاق های آزار دهنده ی قبلی زندگیتان کنید .
تمام تلاشتان را انجام دهید تا بیشتر با خودتان مهربان باشید اگر تلاش کنید باز ممکن است نتوانید صد درصد به همه ی چهار میثاق برسید اما حس خوبی خواهید داشت. تمرین باعث خواهد شد تا همواره خود را در حال رشد کردن ببینید و حس خوبی نسبت به خودتان داشته باشید.
اگر یاد بگیرید به خودتان احترام بگذارید و تمام اعضای بدنتان را دوست داشته باشید مطمئن باشید فقط به زمان نیاز دارید تا به هرآنچه از زندگی می خواهید برسید.
عاشقانه زندگی کنید؛ شاید با خود بگویید که دلیلی برای عشق ندارم؛ اما می توانید دوست بدارید. اول از همه خود را دوست داشته باشید ، آنگاه می توانید دیگران را نیز دوست داشته باشید . انسان تمام عمر در جستجوی شادی بوده است.
” شادی در کمین شماست اگر چهار میثاق را جدی بگیرید و عاشق
خود و دیگران باشید. “
3 دیدگاه
به گفتگوی ما بپیوندید و دیدگاه خود را با ما در میان بگذارید.
ممنون از اینکه مختصر و مفید نوشتید من این کتاب رو خوندم تو برنامه ام بود که دوباره بخونم اما وقت نمیشد شما کار منو راحت کردید . پیشنهادم به همه اینه که حداقل یک بار هم که شده خود کتاب رو بخونید
این کتاب فوق العاده عالیه و واقعا لازم است که همه آن را بخوانند.
مچکرم از شما بابت معرفی این کتاب
مرسی فاطمه خانم دقیقاً
ما معتقدیم که خواندن این کتاب برای تمامی افراد واجب است.
ممنون از اینکه نظر دادین