افزایش اعتماد به نفس با یادگیری سریع و آسان هر مهارت فقط در20 ساعت ( قسمت اول )

آیا می دانید یکی از کارهای که به طرز چشمگیری روی اعتماد به نفس ما دارد یادگیری مهارتهای لازم است. مهارتهایی مثل رانندگی، تایپ ده انگشتی، یادگیری یک زبان خارجی و …
وقتی ما یک مهارت خاص را یاد میگیریم باعث تقویت اعتماد به نفس ما می شود و همچنین باعث می شود تا سریع و راحت درچرخه یادگیری درست و صحیح قرار بگیریم. با داشتن مهارتهای زیاد اعتماد به نفس ما تقویت شده و میتوانیم در مشاغل مختلف راحت تر پذیرفته شویم و فرصتهای بیشتری را در زندگی خود جذب کنیم .و ارتباطات موثرتری ایجاد کنیم.
در این مقاله قصد دارم شما را با روش یادگیری درست و صحیح هر مهارتی آشنا کنم و برای اینکار از روش 10 قانون مهم یادگیری هر مهارتی فقط در 20 ساعت از کتاب آقای جاش کافمن استفاده می کنم.
من خودم در طول زندگی مهارتهای زیادی را یاد گرفته ام از جمله زبان انگلیسی، تایپ ده انگشتی، شنا، نواختن یک آلت موسیقی، پینگ پونگ و…
به جرات می توان گفت که اگر این روش 10 مرحله ای آقای کافمن را به کار می بردم، هم مهارت را بهتر یاد میگرفتم و هم سریعتر که باعث می شد تا در زمانم به طور قابل ملاحظه ای صرفه جویی کنم.در این قسمت فقط به بررسی 5 اصل از آن می پردازیم و در قسمت دوم 5 مرحله بعدی را مورد بررسی قرار خواهیم داد.
اجازه بدهید تا مستقیم برویم سراغ قوانین یادگیری هر مهارت فقط در 20 ساعت. شگفت انگیز است، مگه نه؟
اصل اول: انتخاب یک مهارت دوست داشتنی :
اول مهارتی را انتخاب کنید که دوستش دارید و حسابی درمورد آن هیجان زده باشید.ترجیحا مهارتهای که جذاب هستند و برای شما اهمیت بالایی دارند. می توانید اول از مهارتهای ساده تر شروع کنید، تا اعتماد به نفس شما کم کم تقویت شود و بعدا سراغ مهارتهای سخت تر بروید.
اصل دوم: یک مهارت _ یک زمان:
روش درست یادگیری این است که در هر زمان فقط یک مهارت را یاد بگیریم. و اصل مهم یادگیری باز میگوید که یادگیری هر مهارت به زمان و تمرکز بالایی نیاز دارد.پس اگر ما سعی کنیم که چند مهارت را همزمان با هم یاد بگیریم زمان ما فقط صرف سوییچ کردن بین مهارتها شده، مایوس می شویم و میزان یادگیری ما شدیداً پایین می آید . پس اول یک مهارت خاص مثلا تایپ ده انگشتی را یاد می گیریم و پرونده آن را کامل می بندیم و بعد سراغ مهارت بعدی میرویم.مهارتهای بعدی که میخواهیم یاد بگیریم، در لیست انتظار قرار می گیرند و بر حسب نیازمان در هر زمان فقط روی یکی از آنها کار می کنیم.
اصل سوم: تعریف سطح مهارت :
ما باید برای خودمان و برای مغزمان مشخص کنیم که در یک مهارت خاص که قصد یادگیری آن را داریم، میخواهیم به کجا برسیم. مثلا وقتی میخواهیم شنا یاد بگیریم باید دقیقا برای خودمان مشخص کنیم که آیا فقط میخواهیم در سطح آماتور یاد بگیریم ،مسابقات استانی برویم و یا قصد ما این است که در مسابقات المپیک شرکت کنیم .
هر اندازه کاری برای مغزمان دقیق تر مشخص شود سریعتر به آن دست می یابیم.
مسئله یا مشکلی که به خوبی تعریف شده، نصف آن حل شده است.
اصل چهارم: شکستن مهارت به قسمت های کوچکتر:
هر مهارت شامل چند قسمت است و ما باید هر مهارتی را به قطعات کوچکتر قسمت کنیم ،و هر اندازه اندازه این قطعات ریزتر باشد بهتر است.
بعد باید قسمتهای مهم را مشخص کنیم و روی آنها تمرکز بیشتری کنیم بعضی مواقع لازم است که قسمتهای سخت تر مهارت را بیشتر تمرین کنیم.دراینجا متوجه می شویم که بعضی قسمتهای مهارت به تمرین چندانی نیاز ندارند.ما هم این قسمتها را کمتر تمرین میکنیم.
با این کار با تلاش کمتر قطعا نتایج بهتری کسب خواهیم کرد.
اصل پنجم: مشخص کردن پیش نیازها:
یادگیری هر مهارتی به ابزار محیط کار و تمرکز مخصوص به خود نیاز دارد، باید سعی کنیم از اول این پیش نیازها را مهیا کنیم. مثلا برای تایپ ده انگشتی به یک لب تاپ یا کامپیوتر شخصی، یک میز کار و یک محیط نسبتا ساکت برای متمرکز شدن روی کار نیاز داریم. باید سعی کنیم میز کارمان استاندارد باشد، و تلاش کنیم تا موقع نشستن از نظر ارگونومیک در حالت درستی قرار بگیریم.
سعی کنیم در صورت امکان از ابزارهای مرغوبی استفاده کنیم و این ابزار را از افراد دیگری قرض نگرفته باشیم.
نکته بسیار بسیار مهم در این قسمت این است که سعی کنیم شرایطی فراهم کنیم که وسایل تمرین هر لحظه قابل دسترس باشند. تا با دیدن آنها یاد تمرین بیفتیم و آن را انجام دهیم آیا تایپ ده انگشتی در حالتی که لب تاپ روی میز و در دسترس ما قرار دارد راحت تر به نظر می رسد یا زمانی که لپ تاب ما داخل کیف و در اتاق دیگری قرار دارد.
ادامه دارد…
4 دیدگاه
به گفتگوی ما بپیوندید و دیدگاه خود را با ما در میان بگذارید.
سلام متنی که کپی کردی عالیه من مخالفتی ندارم میگم درست ولی خودتون چقدر درک کردی الان عملا کجا زندگی هستید تونستید اونی نمیخواستید باشید .ناراحت نشید از نظرم ….ممنون از مطالبی که کپی میکنید و زحمت می کشید برای اگاهی مردم واقعا حداقل میشه گفت کار خوبی میکنید انشالله موفق پیروز باشید خدا قوت
مرسی از اینکه نظرتونو گفتین
کجای این متن کپیه دوست من؟
لطفاً تاریخ انتشار مقاله را نگاه کن مهرماه 95 و این کتاب هنوزم ترجمه نشده است. خودم در مقاله گفته ام که این اطلاعات را از کتاب آقای جاش کافمن ترجمه کرده ام .
لطفا اول اطلاعات کافی را جمع آوری کنید و بعد قضاوت کنید.
نه از نظر شما ناراحت نیستم.
بله اگر صادقانه بگم من در تمامی جنبه های زندگیم نتایجی را گرفته ام و هر روز هم نتایج بهتر و بهتر می شود. دستمزد ساعتیم حداقل 20 برابر شده، ارتباطات بسیار ارزشمندی دارم. حالم بسیار بهتر است و خیلی قوی تر از گذشته ام. اینها را همه اش مدیون آموزشهایی هستم که دیده ام و سرمایه گذاری هایی که روی خودم داشته ام. تازه این اول کار است و مطمئنم که اتفاقات بسیار خوبی در انتظارمه. امیدوارم که شما هم در مسیر درست و پیشرفت قرار بگیرین
ما هم برای شما آرزوی موفقیت داریم
مزخرف بوددددد….
۱۰چون به سطح شرایط امکاتات افراد توجه نداشت
۰۲تعریف نکردن مفاهیم در سطح عام
تشکر و ممنون از توجه شما
دوست عزیز شرایط را باید خودمان برای خودمان بسازیم.
جرج برنارد شاو نمایش نامه نویس نامی بریتانیایی می گوید
به نظر می رسد که مردم همیشه شرايط را برای کسی یا چیزی که هستند سرزنش می کنند.
من شرایط را باور ندارم.
افرادی در این دنیا نتیجه می گیرند کسانی هستند که دنبال شرایطی که می خواهند می گردند.
و اگر نتوانند آن را پیدا کنند خودشان آن را می سازند.
به هر حال از توجه و نظرتون ممنونم!!!